آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

ای دوست


در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست!
اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست 

من در تو گم گشتم مرا در خود صدا می زن 
تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست 

گفتی بخوان: خواندم، اگرچه گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی، پس خود بخوان ای دوست

من قانعم آن بختِ جاویدان نمی خواهم 
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست 

یا نه! تو هم با هر بهانه شانه خالی کن 
از من، مگیر برشانه ها بارِ گران ای دوست 

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت 
بیهوده می کوشی بمانی مهربان ای دوست 

آن سان که می خواهد دلت با من بگو، -آری
من دوست دارم حرفِ دل را بر زبان ای دوست

استاد محمدعلی بهمنی

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا جمعه 21 مهر 1391 ساعت 10:29 ق.ظ http://redkiss.blogfa.com


سلام
خب،نخونده بودم
میدونی کلا بلدم حرف بزنم،عمل نمیکنم
فقط شعار میدم،عمل نمیکنم
وقتی که خوندم فهمیدم چقدر عقب هستم
صادقانه بخوام بگم،الان که خوندم این کتاب رو گذاشتم رو میزم،که ببینمش همش

سلام
خب اشکال نداره!
شعار دادن همیشه هم بد نیست، حداقل مسیر حرکت را مشخص میکنه و شاید حتی برای دیگران راه گشا باشه!
تعداد کتابای خوب کم نیست اگه بخوای همشونو بذاری رو میزت که دیگه نمیتونی ازش استفاده کنی
موفق باشی اقا رضا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد