آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

دلگیرم

چرا اینطوری شدم، خودم هم نمیدونم. نمیفهمم. با خودم تکرار میکنم مینا تو هدف های بزرگی داشتی... داری... پس چرا داری روزا رو به بدترین شکل ممکن میگذرونی... اره اتفاق خیلی خیلی بدی تو زندگیت افتاده، افتاده که افتاده! تو که نباید خودتو به خاطر این اتفاق بدبخت کنی... این همه ادم هستن مشکلات بدتر از این دارن اما موفقن... تو چته پس؟ بعد به خودم میگم چرا داری مثه عوام حرف میزنی؟ اصلن حرف بزنم؟ مگه مثل عوام بودن عیبی داره که بخوام جور دیگه ای باشم؟ چرا کار نمیکنی مینا؟ چرا کار نمیکنی اما ارزو های بزرگ داری؟ مگه نگفتی برو انجا که یار است...؟ پس چرا تلاش نمیکنی؟ چرا نمیری دنبال کارات؟ چرا غم و غصه ی دیگران رو بهانه ی تنبلی خودت میکنی؟ درس نمیخونی برای کنکور... توقع داری ابروت هم نره؟ توقع داری قبول هم بشی؟ توقع داری رتبه ی خوبم بیاری؟ کجایی مینا؟ اره اشتباه کردی برای دیگران توقع ایجاد کردی... اما الان همه فکر میکنن که تو حتمن سال دیگه دانشگاه قبول میشی...! اگه نمیخای بخونی لااقل اینقد خودتو درگیرش نکن! وقتی همه ی دغدغه ات شده حرف دیگرانی که حتمن سال دیگه از خودتو پدرت میپرسن رتبه ات چند شد و کجا قبول شدی؟ پس تلاشتو بکن... چرا نشستی؟ نه رفتی سراغ مقاله ات؟ نه کارای استادت که مقاله ی انگلیسیشو چاپ کنی؟ نه حتی بری مدرکتو ازاد کنی؟ مگه نمیخاستی بِکنی و بری تا به همه نشون بدی که میتونی... میتونی کارای بزرگ بکنی؟ اما چیکار کردی؟ هر روز و هر لحظه فرو میری تو فکر و خیالاتی که یک در میلیارد هم درست نمیشه... خدایا چرا با من اینطوری کردی؟ خدایا این روش بنده تربیت کردن نبود... داشتم زندگیمو میکردم با همه ی دعواهای گاه و بی گاه... چرا انداختیم تو جریانی که ته نداره؟ خدایا من شاکیم ازت! من داشتم لذت میبردم از فهمیدن داشته های خوب زندگیم که شاید خیلیا ندارن که شاید خیلی وقتا بهشون بی توجه بودم... اینو چرا ازم گرفتی؟ نگو به تو مربوط نیست، زندگی خودتو بکن! به من مربوطه... من دارم داغون میشم. من دارم اب میشم و اب شدن عزیز ترین ادمای زندگیمو میبینم. خدایا من ازت شاکیم! این انصاف نیست که به ازای 20 روز خوشی این همه وقت حالمو بد کنی... نگو امتحانه.. نمیخام... من ادم امتحان پس دادن نیستم... نمیخام امتحان شم... خدایا ازت دلگیرم. دلگیرم چون بلاهایی که سرم اومده هیچکدوم نتیجه رفتارهای خودم نبوده... تو برام خاستی... تو برام ساختی... خدایا دلم ازت گرفته!