آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

شعور

خیلیا فکر میکنن شعور یعنی عقل داشتن یا با هوش بودن یا خیلیا هم بواسطه ی همجواری همیشگی "فهم و شعور" اونو معادل فهمیدن میدونن... نمیدونم شاید همه ی این خیلی ها درست فکر میکنن.

اما به نظر من شعور یعنی داشتن رفتار صحیح در موقعیت!

این صفت انسانی هیچ ارتباطی هم با سطح هوش، میزان تحصیلات، طبقه ی اقتصادی و یا حتی طبقه ی اجتماعی آدم ها نداره... باور نمی کنید؟ یکم دقیق تر به دور و برتون نگاه کنید!

یه آدم خونش از طرفای پامنار و خیابون دَر دار اومده منطقه ی شیان بعد میگه رفتم n تومن دادم کفش اکو خریدم. میپرسی کفشِ چی؟ میگه اکو (eco) دیگه! مگه نمیشناسی؟ بِرَند(Brand)ه! مگه شما بالا شهر نمیشینین؟ ...!!! مغزت یه لحظه قفل میکنه که خب چه ربطی داشت؟ ... من افتخار می کنم که بچه ی میدون شهدا و خیابون ایرانم!

یه آدم هم هست وقتی میدونه سرویس طلای دوستش شاید یک چهارم قیمت مال خودشه... تو عروسی دوستش یه زنجیر بدل میندازه که عروس تو چشم مهمونا یگانه باشه.

یه راننده تو ترافیک واسه ی اینکه زرنگی کرده باشه و کمی زودتر به مقصد برسه... یه خروجی تو بزرگراه جای اینکه پشت بقیه ماشینا تو همون لاین اول و دوم وایسه، میاد سر خروجی. مانع های پلاستیکی قیفی شکل شهرداری را میشکنه، واسه ماشینایی که مسیر مستقیم را میرن هم ترافیک ایجاد می کنه تا خودشو چند متر جلوتر بندازه!

یه راننده کامیون بامعرفت هم هست که وقتی میدونه ماشین سنگینش توان سریعتر رفتن را نداره و ماشینای کوچولوی عقبی هم نمی تونن ازش سبقت بگیرن... خودشو میکشه تو خاکی و راه را باز میکنه تا همه برن!

یه آدم هست پیش دوستش که یه عمره اجاره نشینه از ویلای 3000 متری باباش میگه... پیش دوستی که پدرشو از دست داده از هدیه ای میگه که پدرش برای تولدش خریده... پیش دوستی که مادرشو از دست داده از غذایی تعریف میکنه که مادرش برای اون پخته... برای رفیقی که عشقشو از دست داده از لحظه های عاشقانه ای میگه که با همسرش داشته.

یه آدم هم هست پیش همسایه اش که فرزندشو از دست داده، هرگز فرزند خودشو نمی بوسه!

یه آدم هست، ماه رمضون وسط شهر نه تو یه کوچه خلوت؛ نه تو یه رستوران؛ وسط چهار راه ولیعصر سر ظهر ساندویچ گاز میزنه و میره. (و چه بی غیرت ما که فقط نگاه میکنیم!) 

یه آدم هم هست میدونی جد و آبادش طاغوتی بودن و اصلا اهل نماز و روزه نیست. اما روزا هیچوقت از خونه اش بوی غذا نمیاد. اگرم یه موقع رفته باشه نون بخره یه دونه هم میاره و میگه که دهن روزه تو این گرما بیرون نرید!

امیدوارم کسی ناراحت نشه... باشعور بودن هم سخته و هم آسونه!

خدایا به منم کمک کن بتونم در هر موقعیت رفتار صحیحی داشته باشم.

آمین...

نظرات 12 + ارسال نظر
kasko شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 09:09 ق.ظ

خیلی خوبه که این چیزهارو نوشتی........
یه آدمی هم هست که هروقت بیرون بوده حتی توی یه مترو شلوغ که آدم به زور وایمیسه چه برسه به موبایل حرف زدن ولی اون آدم برای آرامش دوستش 1 ساعت کامل توی شلوغی مترو و خیابون با دوستش حرف می زنه
و یه آدم دیگه ای هست که دوستش با گریه می زنه خونشون میگه بیام دنبالت بریم بیرون، ولی اون دوستش فقط یه جمله میگه و با گفتن اون جمله دوستشو از دست میده میگه الان وقت مناسبی برای بیرون رفتن نیست!!!!!!!!!!
نمیدونم برای کسی که داره از شدت ناراحتی و غم و تنهایی گریه می کنه این جمله معنی داره یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟

مریم شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 10:04 ق.ظ

ای بابا.مینا جوون.معرفت در گرانی است به هر کس ندهند/پر طاووس گران است به کرکس ندهند.
من فک میکنم این بر میگرده به ظرفیت و جنبه آدما.یکی ظرف وجودیش کوچیکه.مثل یه حوض کوچیک میمونه دلش.تا خدا یه نعمت رو میندازه توی حوض دلش.یهو قلپی ازش آب میریزه بیرون و متلاطم میشه.اما یکیو میبینی دلش مثل دریاست.وسیع. هرچیم خدا توی دریای دلش نعمت بریزه آرومه آرومه.
امیدوارم خدا درک شرایط خودمون و بقیه رو بهمون عطا کنه.

مرسی مریم جونم که هستی.
منم امیدوارم خدا قدرت درک شرایط خودمون و بقیه رو بهمون عطا کنه!
آمیییییییییییییییییییییییییییییییییین

دوقلوها شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 06:13 ب.ظ

کاش ما مثه همون رانندهه بتونیم باشعور باشیم...:))

شما که تاج سر مایید!
اما درست عمل کردن واقعا کار سختیه... خدا کمکمون کنه!

رضا یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام
نیگا
من اومدم وبت
اما الان نمیتونم بخونم که نظر بدم
یعنی تمرکز ندارم
باید با فراغ بال بخونم
چند خط اولش رو خوندم
به=عدا باز میام که نگی داش رضا نیومد
همین

سلام
دیدم آقا رضا
مرسی که اومدی

مسلم بیگ زاده یکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت 05:51 ب.ظ http://beigzadeh-m.ir

سلام
راستش خیلی وقته سرم شلوغ بود (هست) و نتونستم درست و حسابی بیام تو نت.
اومدم؛ اما وقت نکردم به همه سر بزنم.
منم که هروقت بهم سر بزنن سر می زنم
شوخی می کنم.

سلام آقای بیگ زاده
خوش اومدید

مسلم بیگ زاده یکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت 05:54 ب.ظ http://beigzadeh-m.ir

دقیقاً باهاتون موافقم.
اینقدر که تعدادشون زیاده که نگو.
اما اگه دقت کردین، اونایی که کارای مثبت انجام میدن، با شور و شعف خاصی تعریف می کنن و خوشحالن از اینکه کارای خوبی رو انجام دادن، البته الگه زیا نشه و کسی هم بهشون خورده نمی گیره.
ولی برعکس آدمای بی‌شعور، شاید یه عده مثل خودشون کارشون رو بپسندن، ولی غالباً نصیحتشون می کنن.
همیشه خوب بودن خوبه ولی سخت.
م خود سعی می کنم بدجنس نباشم.
راستی یادم رفت، به جای بی شعور می تونیم از واژه بدجنس استفاده کنیم.

دور از جوون شما... همه ی ما گاهی تو زندگی رفتارهایی داشتیم که اشتباه بوده... تعدادشون به تعداد همه ی ما ادماست... فقط غلظتش متفاوته.
باهاتون موافقم خوب بودن خیلی سخته... خیلی خیلی.
واژه پیشنهادیتون هم خوبه... اما بنظرم ادمای بدجنس همه کار را از قصد انجام میدن... مثل روزه خوری اما گاهی ادمای بی شعور قصدی ندارن فقط ازار میدن.

مسلم بیگ زاده یکشنبه 20 مرداد 1392 ساعت 05:58 ب.ظ http://beigzadeh-m.ir

تا یادم نرفته
چند روزیه دارم اطرافیانم رو غربال می کنم
همین که غربال شدن، می خوام تمام عشقم رو و تمام دوست داشتنم رو به پاشون بریزم.
اینجوری بهتره.
خسته شدم از بس خوبی کردم و به جاش بدی دیدم.
یکی دو ماه میشه این تصمیم رو گرفتم.
خیلی ها بودن که می شناختم و اینقدر ماه بودن و من خبر نداشتم.

کار خیلی خیلی خوبی میکنید... ادم باید گاهی دور و برش را نگاه کنه. خوب نگاه کنه.
موفق باشید... امیدوارم همه ی خوبها براتون باقی بمونن.

مسلم بیگ زاده دوشنبه 21 مرداد 1392 ساعت 12:43 ب.ظ http://beigzadeh-m.ir

نمی دونم چرا همش حس می کنم یکی از نظرام نیست؟
نکنه...
نه، حتماً ثبت نشده
شایدم نتم خراب بوده و خبر نداشتم

همش که نه!اما اخرین نظرتون را واقعا تایید نکرده بودم!
ببخشید!
نمیدونم چرا ولی فکر کردم لازم نیس تایید بشه تا همه بخونن اما
بچشم اون بالاست.

دوقلوها سه‌شنبه 22 مرداد 1392 ساعت 06:13 ق.ظ

مینای عزیز نیستی؟؟دلمون هوای نوشتنتا کرده هااا

مرسی که این همه لطف دارید...
چیزی که من لایقش نیستم.
به روی چشم!

ن.ح چهارشنبه 23 مرداد 1392 ساعت 07:56 ب.ظ http://cryptic.persianblog.ir

آمین

آرشید چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 06:33 ب.ظ http://arshid.blog.ir/

سلام و درود
مطلب زیبا و قابل توجه و تاملی بود . از وقتی نوشتید چندین بار خوانده ام ...
واقعا با شعور بودن سخته ...
اما انصافا بعضی وقتا آدم ناخواسته کارهایی انجام میده که ...
چون واقعا شاید دیدگاهش با دیگری در مورد مساله ای فرق داشته باشه و یا در موقعیتی قرار گرفته باشه که ...
من می گم علاوه بر شعور در رفتار صحیح ، خدا به آدم دیدگاه قضاوت صحیح رو هم بده .

خیلی ممنونم از این نگاه زیبا

منتظر آثار خوب شما هستم .

سلام جناب آرشید
بسیار سپاسگزارم که وقت ارزشنمدتون را صرف نگاه به نوشته های خام و سطحی من می کنید.
بله قبول دارم نگاه ادمها با هم متفاوته... حق با شماست.
راستی فکر کنم دیگه نمیشه واسه مطالبتون دوست داشتنیتون نظر گذاشت. درسته؟
ممنون از حضورتون.

رضا دوشنبه 11 شهریور 1392 ساعت 05:48 ب.ظ http://redkiss.blogfa.com

سلام
دیروز اومدم وبت و پست جدیدتری که گذاشتی رو خوندم و نظرم رو گفتم
امروز اومدم و اینو خوندم
وقتی داشتم میخوندم کلی مثال های پارادوکسی یادم اومد که عین مثال های خودت بود
کلی مسئله ی جورواجور که به عینه خودم دیدم
میخواستم منم بگم اما منصرف شدم
چون یه جاهایی خودم ناخواسته ضعیف عمل کردم و وقتی یادم میاد ناراحتم میکنه
دعا میکنم آگاهی کسب کنیم که روزی نرسه که شرمنده ی محبت های بی منت خدا بشیم
همین

سلام
همه ی ما ناخواسته و البته در مورد خودم گاهی با بدجنسی تمام خواسته یه کارایی میکنیم که وقتی الان یادش می افتیم از خودمون شرمنده میشیم...
برای دعای خوبت آمین میگم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد