آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

آنچه بر من گذشت...

بغض هایم را نگه میدارم ... گاهی اوقات سبک نشوم، سنگین ترم!

شبیه یه کابوس

دلم برای پاییزِ خودم تنگ شده

دلِ پاییزی خودم

کاش اشکی بود دلم را می شست

این روزها اسمان دلم انقدر ابریست

که پاییز هم هم برای امدنش استخاره می کند


چرا داره این طوری می گذره؟ اینقدر درگیر مشکلات اطرافیان شدم، اینقدر سعی می کنم بهشون امید بدم و نصیحت کنم که کم کم داره یادم میره خودم سر تا پا مشکلم.

صحبت هر روز با ادمای عزیزی که صدای گریه شون هنوز تو گوشمه، هر لحظه خسته ترم میکنه... غصه هاشون رو شونه هام سنگینی می کنه. احساس تنگی نفس می کنم وقتی می بینم کاری ازم برنمیاد براشون.

هیچی...


ما غصه هایمان را شمردیم و به خواب رفتیم

باید هم کابوس می دیدم

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم اردیبهشت سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 08:13 ب.ظ http://spring1.blogsky.com/

سلام
سخته سنگ صبورهمه باشی
ولی شایدخدااین توانایی روبهت داده که باگوش دادن دلی روآروم کنی

سلام
خوش اومدی عزیز
اگه آروم میشدن این همه احساس خستگی نمیکردم
ممنون از حضورت

مریم اردیبهشت پنج‌شنبه 3 اسفند 1391 ساعت 08:16 ب.ظ http://spring1.blogsky.com/

ممنونم
امیدوارم دوستش داشته باشم وبادوام باشه
میگن هرگز نباید فرصت نقل قول کردن از دیگران را از دست داد، زمانی که مطلب را بهتر از خودمان بیان کرده اند.
نوشته هاتودوست دارم چون بعضیاش حرفایی که من نتونستم به واژه بکشم
میتونم وبلاگت رولینک کنم؟

مرسی از تعریفت... هرچند من اصلا در حدش نیستم.
باعث افتخاره!

دیونه دوشنبه 7 اسفند 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://mymina.blogsky.com

سلام سعدی میگه‏‏ من از بینوای نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد.خیلی خوب بفکر دیگرانی اصلا وجه تمایز انسان با حیوان یکیش اینه.

آرشید دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 10:18 ق.ظ http://arshid.blogsky.com/

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و...
آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدهم : "هر آنچه از من بر می آمد!"

برداشت از داستانک

گاهی می شود گنجشک بود ... اما دل دریایی داشت .

سپاس
گاهی تلاش های بی نتیجه ادم را دلسرد میکنه... اما حق با شماست نفس تلاش کردن خوبه... خیلی خوبه اما راضیم نمیکنه!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد